پاسخی به اتهام عدم پایبندی بهائیان به اصول اخلاقی و ازدواج با محارم

۳۱ خرداد ۱۴۰۰

یکی از اتهاماتی که بهائی ستیزان علیه بهائیان در ایران مطرح می‌کنند عدم پایبندی به اصول اخلاقی و خانوادگی، آزادی در روابط جنسی و امکان ازدواج با محارم است. این در حالی است که بر اساس آثار و تعالیم بهائی، بهائیان چه زن و چه مرد، توصیه شده‌اند تا تلاش کنند زندگی‌شان بر اساس عالی‌ترین درجات پاکی و دوری از هر گونه آلودگی‌های فکری، اخلاقی و رفتاری باشد. در آثار بهائی ذکر شده است: «ذرّه‌ای از عصمت اعظم از صد هزار سال عبادت و دریای معرفت است». در دیانت بهائی هر گونه ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج به شدت نهی شده است. «عفت و عصمت (پرهیزکاری و خویشتن‌داری) به قبل و بعد از ازدواج مربوط می‌شود. قبل از ازدواج عفت و عصمت مطلق و بعد از آن وفاداری صِرف (کامل) به همسر. وفاداری در روابط زناشویی و وفاداری در قول (در گفتار) و عمل». بر اساس آثار و احکام دیانت بهائی، ازدواج با محارم به کلی ممنوع است و چند همسری یا ازدواج موقت نیز مجاز نیست.

مروری بر تاریخ ادیان نشان می‌دهد که ظهور هر پیام‌آور الهی جدید مخالفت و مقاومت علما و رهبران ادیان قبل از خود را به دنبال داشته است و پیروان آئین جدید همواره از سوی ادیان پیش از خود مورد آزار و اذیت و تُهمت و افتراهای مختلف قرار گرفته‌اند. این مسئله البته از فهم محدود بشر نسبت به حقیقت واحد دین سرچشمه می‌گیرد. به اعتقاد بهائی حقیقت همۀ ادیان یکی است و همۀ ادیان منشاء، اساس و هدف مشترکی دارند که به تناسب ظرفیت درک و فهم بشر و نیازهای زمان خود، به صورت پی در پی و به تدریج، هدایت‌های لازم برای تکامل اجتماعی و معنوی نوع انسان را فراهم می‌آورند. از آنجا که تکامل بشر فرآیندی همیشگی است هیچگاه نمی‌توان سخن از آخرین یا کامل‌ترین دین به میان آورد. در این نگاه پیامبران الهی مختلف نه به صورت رقیب و در تضاد با یکدیگر، بلکه به صورت مربیانی متوالی دیده می‌شوند که همگی در یک مدرسۀ واحد، بشر را به سمت رشد و تکامل هدایت می‌کنند. همچنین در دیانت بهائی طبقه روحانی و مراجع تقلید وجود ندارد و از هر فرد خواسته شده با استفاده از قوای عقل خود به طور مستقل به جستجوی حقیقت بپردازد. این باورها که به طور خاص با ساختار طبقه روحانی در اسلام در مغایرت دیده می‌شود زمانی که ادیان مختلف به عنوان فصل‌های متوالی یک کتاب واحدِ دین الهی دیده نمی‌شوند باعث شده که بسیاری از روحانیون اسلام رشد و توسعهٔ این آئین را به منزلهٔ تهدیدی برای قدرت، مشروعیت مذهبی و حیثیت اجتماعی خود به شمار آورده و درصدد راهی برای مقابله با آن بر آیند.

بنابراین از گذشته تا کنون نسبت دادن این اتهامات و افتراها یکی از راهکارهای برخی علمای مذهبی ایران و سنّت‌پرستان بوده است تا هم جذابیت و خلاقیت فرهنگ سنت‌شکن بهائی را پنهان سازند و هم مردم را از بهائیان بیمناک و متنفر کنند و به این وسیله با رشد این آئین مقابله کنند. در چنین تلاش‌هایی از یک سو هر آنچه در فرهنگ ایرانی پلید و نفرت انگیز تلقی می‌شود به بهائیان نسبت داده می‌شود همانند ازدواج با محارم، از سوی دیگر برای این که دروغین بودن این تصویر برای مردم آشکار نشود و از عقاید واقعی بهائیان مطلع نشوند با نجس خواندن بهائیان و انتساب اتهامات جنسی و فساد اخلاقی و حذف‌شان از عرصه‌های عمومی چون دانشگاه، سازمان‌های دولتی و رسانه‌ها تلاش می‌شود تا هرگونه تماس مردم با بهائیان قطع شود. نکته جالب توجه این است که در طول تاریخ، مشابه چنین اتهامات جنسی و اکاذیبی دربارۀ فساد اخلاقی از سوی سنّی‌های حاکم، به شیعیان اسماعیلی و یا در زمان ظهور دیانت حضرت مسیح به مسیحیان نیز نسبت داده شده بود.

اتهام عدم پایبندی به اصول اخلاقی و آزادی در روابط جنسی

تهمت فساد اخلاقی و رواج بی‌بندوباری جنسی در میان زنان و مردان بهائی به عنوان بخشی از آداب و مراسم دینی بهائیان، دیرزمانی است‌ که از سوی مخالفین و دشمنان آئین بهائی در سطح وسیعی طرح و منتشر می‌شود. این در حالی‌ است‌ که در آثار و تعالیم بهائی تعّهد، نجابت، خویشتن‌داری و وفاداری از مهمترین ارزش‌های اخلاقی و از جمله احکام الهی است که هم بر مردان و هم بر زنان فرض و واجب شده‌است. «اهل بهاء باید مظاهر عصمت و عفّت (پرهیزکاری و خویشتن‌داری) عُظمی باشند… ذرّه‌ای از عصمت اعظم از صد هزار سال عبادت و دریای معرفت است.» ؛ « الیوم بر كل لازم است كه به ردای (لباس) تقدیس و تنزیه مُزیّن شوند»؛ «عنداللّه امري اعظم از عصمت و عفّت نيست. اين اعظم مقامات عالم انسانيست و از خصائص اين خلقت رحماني و دونِ آن (غیر از آن) از مقتضيات عالَم حيواني.»

در دیدگاه بهائی پرهیزکاری و نجابت فقط محدود به حفظ ظاهر و پوشاندن سَر و مو نیست بلکه لازمۀ آن حفظ اعتدال در همۀ زمینه‌های زندگی از جمله در پوشش، گفتار، رفتار، جلوه‌های هنری و… است که باید توسط مردان و زنان هر دو رعایت شود.

شوقی ربانی، ولی امر بهائی در توصیف جنبه‌های گوناگون خویشتن‌داری، نجابت و پرهیزکاری توضیح می‌دهند که فرد لازم است از هر آنچه شایستۀ جایگاه بلند و متعالی انسانی‌اش نیست، کاملاً دوری کند: دوری از خواهش‌های پَست نفسانی؛ از عادت‌ها، تمایلات و سرگرمی‌های کم ارزش و افراطی؛ از نوشیدن مشروبات الکلی و استفادۀ سایر مواد مخدّر و اعتیاد آور و… . ایشان تاکید می‌کنند که اصل پرهیزکاری و پاکدامنی با آثار و جلوه‌های هنری و ادبی غیر اخلاقی و یا پیروی از اندیشه‌های طرفدار عُریانی در انظار عمومی، روابط آزاد جنسی و بی‌وفایی در روابط زناشویی و سایر آلودگی‌های اخلاقی که در عصر کنونی رواج یافته‌اند، کاملاً مخالف است و آن‌ها را به شدت ممنوع و محکوم می‌کند. همچنین بیان می‌کنند که اصول مربوط به پرهیزکاری، خویشتن‌داری و نجابت می‌تواند به شیوه‌ای منطقی و با دلایل محکم، نادرستی و بی‌ارزشیِ اندیشه‌هایی که این عادات و شیوه‌های غیراخلاقی را در زندگی امروز ترویج می‌کنند و نیز آسیبی که به افراد وارد می‌سازند را ثابت و آشکار کند.

اتهام ازدواج با محارم

بر اساس آثار و احکام دیانت بهائی، ازدواج با محارم به کلی ممنوع است و چند همسری یا ازدواج موقت نیز مُجاز نیست. بهائیان می‌توانند با افراد از هر نژاد و قوم یا با هر دین و اعتقادی ازدواج کنند.

استنادِ اصلی بهائی ستیزان در خصوص ازدواج با محارم، به این آیه‌ در کتاب اقدس است: « قد حرّمت عليكم ازواج ابآئكم انّا نستحي ان نذكر حكم الغلمان اتّقوا الرّحمن يا ملأ الامكان ولا ترتكبوا ما نهيتم عنه في اللّوح ولا تكونوا في هيمآء الشّهوات من الهآئمين. » (کتاب اقدس، آیه 107) (مضمون به فارسی: بر شما زن‌های پدرهایتان (نامادری) حرام شده است. همانا ما شرمساریم از صحبت دربارۀ حکم آمیزش با غلمان. از خدا بترسید ای مردم عالم و آنچه خداوند در لوح منع کرده است مرتکب نشوید و جزء افراد سرگردان در بیابان بی ‌پایان شهوات حیوانی نباشید.)

بهائی ستیزان استدلال می‌کنند که حضرت بهاءالله در این آیه فقط از «همسر پدر» نام برده و ازدواج با نامادری را حرام کرده است و چون از سایر افراد و یا محارم نام برده نشده این به معنای آزاد بودن ازدواج با سایر محارم است.

این آیه منع ازدواج با همسر پدر را ذکر و تاکید می‌کند اما ذکر نشدن سایر محارم دلیل بر مجاز بودن ازدواج با آنان نیست. لازم به توضیح است که حضرت بهاءالله در کتاب اقدس به کلیات و چارچوب احکام اشاره می‌کنند و جهت فهم و درک کامل تمامی اصول و احکام بهائي لازم است به مجموعۀ آثار حضرت بهاءالله و تمامی جانشینان ایشان -حضرت عبدالبهاء، حضرت شوقی ربانی و بیت العدل اعظم- مراجعه کرد. همانطور که به طور مثال قرآن نیز، كليات و اصول احكام را بيان نموده است و توضیحات بیشتر را باید در سایر منابع اسلامی جستجو کرد. حضرت عبدالبهاء و حضرت وليّ امراللّه به صراحت بيان فرموده‌اند که ازدواج با سایر محارم مجاز نیست.

به عنوان مثال حضرت عبدالبهاء در این باره ذکر می‌کنند: « در خصوص حرمت نکاح پسر به زوجات پدر مرقوم نموده بودید، صراحت اين حکم دليل بر اِباحَت (روا دانستن ازدواج با) ديگران نه. مثلاً در قرآن می‌فرمايد «حرّمت عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير» ( حرام است بر شما مردار و گوشت خوک…) اين دليل بر آن نيست که خمر (نوشیدن مشروب) حرام نه. ایشان همچنین در ادامه توضیح می‌دهند که حتی در آثار دیگر بر اساس حکمت الهی بیان شده است که ازدواج با افرادی از اقوام و نژادهای دورتر که باعث سلامتی و قوّت جسمی بهتر فرزندان و نیز افزایش محبت و دوستی در میان مردم می‌شود مناسب‌تر است. این موضوع در علم پزشکی نیز تائید شده است.

و یا بیت العدل اعظم، شورای حاکمۀ بین المللی دیانت بهائی که حضرت بهاءالله تصمیم‌گیری و وضع قوانین در تمام مواردی که در آثار بهائی به صراحت نیامده است را به آن هیئت واگذار کرده‌اند و قوانین و تصمیمات‌شان لازم الاجرا است در جواب سوالی در این خصوص در تاریخ 15 ژانویه 2010 چنین بیان می‌کنند: «یک بهائی مجاز نیست با مادر و یا پدر خود و با خواهر و برادر آنان و اجدادشان، و با برادر و یا خواهر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان و با پسر و یا دختر خود و فرزند و فرزندزادگان آنان ازدواج کند. همچنین ازدواج با طبقات مشابهی از خویشاوندان که به سبب پیوند ازدواج به وجود آمده — مانند نامادری، ناپدری، نادختری و ناپسری، یا عروس، داماد، مادر زن یا پدر زن و مادر شوهر یا پدر شوهر — و یا موارد دیگری که با پیوندهای قانونی و اجتماعی مانند فرزندخواندگی که موجب تشکیل یک خانوادۀ مشترک می‌شود، جایز نیست.»

از سویی دیگر بسیاری از احکام و مواردی که در ادیان قبل ذکر شده‌ و مورد تائید حضرت بهاءالله برای این دور از زندگی بشر قرار گرفته‌ است، مجددا توسط ایشان ذکر نشده و یا همانطور مورد تائید قرار گرفته است. حکم حُرمت ازدواج با مَحارم که مَسبوق به سابقه بوده، قبلاً در قرآن نهی شده و مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان و حتی بودایی‌ها و هندوها نیز مرتکب چنین رفتاری نمی‌شده‌اند. بنابراین بسیار طبیعی و مشخص است که به مواردی که در ظهورات قبل تعیین و مشخص شده و جزو نظام اخلاقی و اجتماعی بشر شده است مجدداً پرداخته نشود و یا ذکر مستقیمی از آن‌ها نگردد.

همچنین به طور مشخص بسیاری از احکام و قوانین که در دیانت بابی ذکر شده است مورد تائید حضرت بهاءالله برای این دور از حیات بشر نیز قرار گرفته است. حضرت باب در خصوص منع ازدواج با محارم می‌فرمایند: «ان الله قد حلل علي المؤمنين من المؤمنات غير ذوي قرابتهم الام و البنت و الاخت و العمة و ما قد جعل الله بمثلها و بنات الاخ و بنات الاخت… و ان ذلک حکم في کتاب الله علي کلمة الفرقان و قد کان الحکم في ام الکتاب مقضيا» (مضمون این بیان به فارسی: ازدواج را خداوند حلال فرموده مگر با محارم: با مادر، دختر، عمه، و نظير آن، و دختر برادر، و دختر خواهر… و اين حکم کتاب خداست در قرآن که در اين اُم الکتاب عمل به آن مؤکد شده است.)