همه می‌گویند دين ما آخرين دين است

31 خرداد 1400

همه می‌گویند دين ما آخرين دين است

از جمله موانع دیگری كه سبب شده تا تفکّر ختمیت شریعت تقویت گردد آیه‌ای است كه به كامل شدن دین اشاره دارد. قسمتی كه در بین منهیات احكامی در آیه 3 سوره مائدة آمده است به اكمال دین و اتمام نعمت توجّه می‌نماید «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَةٍ غَیرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» یعنی امروز دین شما را برایتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‏] آیینى برگزیدم. و هر كس دچار گرسنگى شود، بی‌آنكه به گناه متمایل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى‌تردید، خدا آمرزنده مهربان است.

برخی چنین برداشت می‌نمایند كه با كامل شدن اسلام و تمام شدن نعمت كه آیه شریفه به آن صراحت دارد دیگر نیازی به دین دیگری در آینده نیست و این آیه به معنای اتمام ظهور راهنمایان الهی است. توجّه به برخی نكات خالی از فایده در فهم مطلب اصلی این آیه نیست.

اول: اینكه این آیه مباركه بعد از نزول چند حكم نازل شده و چون نزول احكام به تدریج و گاهی به صورت ناسخ و منسوخ بوده به وسیله این آیه می‌فرماید كه نزول احكام امروز تكمیل شده است و دیگر حكمی عوض نخواهد شد. دوّم: اینكه كلمه «یوم» به صورت «الیوم» معرفه نازل شده و معنی آن امروز است یعنی همان زمان خاصی كه آیات نازل می‌شده است و اینك كلمه «لكم» یعنی برای شما كه خطاب خاص و برای امت اسلام است و مقصود تكمیل احكام است نه ابدی بودن شریعت و حتی اگر «الیوم» را آنطور كه در قران كریم فرموده به زمان خاصی محسوب كنیم (بر طبق آیه 47 سوره حج وَ یسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ یعنی از تو با شتاب تقاضاى عذاب می‌كنند، با آنكه هرگز خدا وعده‌اش را خلاف نمى‌كند، و در حقیقت، هر روز نزد خداوند مانند هزار سال - نزد شماست - است از آنچه می‌شمرید). ملاحظه می‌شود كه اكمال و اتمام مربوط به دوره هزار ساله شریعت اسلام است و استنباط ابدی بودن و دائمی و غیر قابل تغییر بودن شریعت را نمی‌توان بطور قطع از آن فهم نمود. سوّم: اینكه هر شریعتی در دور و زمان خود كامل بوده و در تمام شرایع نصوصی دال بر این تفكّر موجود است (و البتّه به عنوان مانعی بر ایمان به ظهور بعد و پیامبر بعد نیز قرار گرفته است چنانچه یهود با تمسّك بدان از فیض مسیح محروم ماند و مسیحیان بدان جهت از فیض محمّدی محروم و قس علی ذلك). بعنوان نمونه در مزمور 19 آیه 7 آمده است « شریعت خداوند كامل است و جان‌ را بر می‌گرداند …ترس خداوند ظاهر است و ثابت تا ابدالاباد. احكام خداوند حق و تماما عدل است…». چهارم: آنكه تجدید شرایع در نتیجه ترقیّات عقول از یك سو و مقتضیات اجتماعی از طرف دیگر لازم می‌آید تا در ظلّ شریعت جدید مطالب عرفانی و روحانی ادیان با ترقیات و تغییرات عقول و افكار مردم و احكام و تعالیم نیز با احتیاجات آنان تطبیق داده شود.

آیه دیگری كه مفهوم انحصار و ابدی بودن دین می‌تواند از آن مورد استناد قرار گیرد آیه‌ای از قرآن كریم است كه غیر اسلام را ناپذیرفتنی قلمداد می‌نماید آیه 85 سوره آل‌عمران «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ» یعنی «و هر كه جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و وى در آخرت از زیانكاران است‏.»

مشابه این معنا در آیه 19 همین سوره آمده است كه «در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است. و كسانى كه كتابِ [آسمانى‏] به آنان داده شده، با یكدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل‏] آمد، آن هم به سابقه حسدى كه میان آنان وجود داشت. و هر كس به آیات خدا كفر ورزد، پس [بداند] كه خدا زود شمار است» (آل‌عمران : 19) «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ مَنْ یكْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ».

دو حدیث نیز در مطالب قبل بدان اشاره شد كه بر طبق نظر برخی مسلمین عدم تجدید شریعت و ابدی بودن دین اسلام (را به مفهوم دین خاص) می‌رساند. این دو حدیث یكی «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه» یعنی حلال محمد(ص) حلال است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا روز قیامت. در تفاسیر قرآن نیز مفسرین اكثرا در دلائل اثبات خاتمیت به این حدیث معروف استناد نموده‌اند كه ابدی بودن شریعت و غیر قابل تغییر بودن آن‌ را اثبات نمایند. حتی برخی تفاسیر مانند تفسیر نمونه این حدیث بصورت كاملتری نوشته شده كه انحصار را به نحو روشن‌تری می‌رساند (تفسیر نمونه ج‏17 ص 342 ) «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه‏» یعنی «حلال محمّد همیشه تا روز قیامت حلال است و حرام او همیشه تا قیامت حرام است، غیر آن نخواهد بود و غیر او نخواهد آمد.»

حدیث دوّم هم مفهومی به همین شباهت را دارد «لا كتاب بعد كتابی و لا شریعه بعد شریعتی الی يوم القیامه» یعنی كتابی بعد از كتاب من و شریعتی بعد از شریعت من نیست مگر تا روز قیامت.

البته فهم دقیق این دو حدیث در قیده فهم «روز قیامت» است زیرا تا معنای این روز درك نشود فهم ناقص خواهد بود این دو حدیث اصولا به ابدی بودن شریعت و ختمیت دین اشاره نمی‌نمایند بلكه قید زمانی برای آن قائل هستند و ابدی بودن آن ‌را بطور مطلق نمی‌رسانند بلكه تا رسیدن یومی خاص آنرا كامل و ابدی و دائمی معرّفی می‌نمایند. مسئله دیگر كه مهم است و بطور غیر مستقیم در این احادیث وجود دارد این است كه اوّلاً قیامت هم روزی است كه باید شریعت و كتابی جدید در آن ظاهر شود و الّا مفهومی نداشت كه كتاب و شریعت را محدود به قیامت نمایند و آنرا بطور مطلق دائمی می‌فرمودند و ثانیا اگر در قیامت هم قرار نبود كتاب و شریعتی باشد (و آنگونه كه تصوّر می‌شود ختم دنیا و از بین رفتن جهان وآدمیان باشد) مفهومی نداشت كه حلال و حرام و شریعت و كتاب تا آن ‌زمان مورد تأكید قرار گیرد جایی كه جهان و آنچه در آن هست از میان می‌رود و خلایق به جهت حسابرسی آماده می‌شوند دیگر جایی برای اجرای حكم و اعتقاد به شریعت و انتخاب آن‌ها نیست كه تأكید شود پس همین تأكید نشانه آن است كه قیامت نیز زمانی است كه قدرت انتخاب شریعت و اجرای احكام و اعتقاد و دین وجود دارد و به عبارتی تشابه قیامت با ظهور حضرت محمّد (ص) نیز همین است كه شریعت و كتابی دیگر در كار خواهد بود. این است كه اگر باغبان الهی گوید تا بهار بعد دیگر ثمری نخواهد بود و زمستان سختی همه چیز را از بین خواهد برد منظور او ختم فصول و تكرار نشدن این فصول نیست بلكه این تأكید نشانه همین است كه بالعكس باید برای بهاری دیگر آماده شد و وجه تشابه این بهار با بهار بعد هم همین ثمرات و اثرات است كه اگر دوباره به ظهور رسید مثبت آمدن بهار دیگری است و اگر زمستان با حوادث سخت آن همه چیز را از میان می‌برد امّا این از بین رفتن ابدی نیست بلكه مقدمه زنده شدن دیگری است. این مفهوم عمیق را بدون توجّه به مسائل جانبی آن نمی‌توان فهم كرد. از جنبه دیگر بسیار نامأنوس است كه پیامبر حق مومنین خود را به كمال شریعت و دائمی بودن آن بشارت دهد و آنان‌ را مطمئن سازد كه حجت بر آنان كامل و شریعت‌شان دقیق و قابل اجرا و ضامن نجات‌شان خواهد بود و تا قیامت نباید خود را از این فیض محروم نمایند امّا مؤمنین به جای توجّه به این امر ابدی و دائمی بودن مطلق و غیر قابل تغییر بودن مطلق شریعت و كتاب را تصوّر نمایند كه درست بر خلاف هدف ظهور انبیاء و كمال‌جویی فطرت انسانی است.

بطور مختصر ذكر می گردد كه این احادیث نیز حاوی مسئله دقیقی است كه تا معنای دقیق قیامت از قرآن كریم بررسی نگردد قابل حصول نیست و اگر قیامت نیز یومی باشد كه در آن یوم بعد از حوادث خاصی كه بدان اشاره شده باید دوره جدیدی شروع شده و احكام و كتاب جدیدی ظاهر شود (همانگونه كه قیامت اسلام با ظهور موعود اسلام بر طبق نظر بهائیان فرا می‌رسد) این احادیث به دوره خاص شریعت دلالت می‌نماید و ابداً ختمیت و ابدیت مطلق و تغییر سنّت الهیّه (كه در آیات متعدّد قرآنی به عدم تغییر سنّت الهیّه تاكید شده) را نخواهد رساند.