[اطّلاعات شخصی افراد حذف شده است]
گفتار فهرستوار در اشاره به بعضی از اتّهامات و اجوبه آنها
مطلب اوّل بهائیان ملحد نیستند ملحد کسی است که قائل به وجود خدا و انبیا و معاد نباشد. و حال آن که بهائیان اثبات الوهیت میکنند. 1 به حقانیت انبیا، لزوم وحی الهی، مربی آسمانی قائلند 2 عالم انسانی را محتاج استفاضه از نفثات روحالقدس میشمارند 3 به بقای ارواح و جزای اخروی اعتقاد دارند 4 نماز میگزارند، دعا میخوانند، روزه میگیرند، به حج میروند زکوة میدهند… و خلاصه مجموعهای از اعتقادات و عبادات دارند5 پس بهائیان ملحد نیستند مطلب دوم بهائیان مشرک نیستند مشرک کسی است که به یگانگی خدا قائل نباشد. و حال آنکه بهائیان در حین قیام در نماز روزانه میگویند: “اشهد ان لا اله الا هو” و در حین قعود میخوانند “اشهد بوحدانیتک و فردانیتک و بانک انتالله لا اله الا انت.” و همین معنی را به الفاظ دیگر در همه ادعیه خود ادا میکنند گاهی بر آنان تهمت میبندند که حضرت باب یا حضرت بهاءالله را خدا میدانند، و چگونه چنین میتواند بود، و حال آنکه حضرت باب میفرماید: “نقطه بیان عبدی بوده مرزوق و مخلوق و مولود و موروث. و آنچه منالله تکلّم نموده از اوست نه از او. که کسی غلوّ ننماید و از حدّ عبودیت تجاوز نکند6 و حضرت بهاءالله میفرماید: “فاشهد بانه لا اله الا هو هذا الغلام عبده و بهاؤه.” یعنی شهادت بده که خدائی جز خدا نیست و این غلام بندۀ او و بهاء اوست و همچنین میفرماید: “و منکم من قال ان هذا هو الذی ادعی فی نفسه ما ادّعی فوالله هذالبهتان عظیم و ما انا الا عبد آمنت بالله و آیاته و رسله و ملئکته” 7 یعنی بعضی از شما گفتهاند که او ادعائی در نفس خود دارد، سوگند به خدای باد که این بهتان بزرگی است و من جز بندهای نیستم که به خدا و آیات او و پیمبران و فرشتگان او ایمان دارم. و همچنین میفرماید: “فوالله هذا لم یکن من عندی بل من لدن من ارسلنی بالحق ….” 8 یعنی بخدا سوگند باد که این کلام از من نیست بلکه از نزد کسی است که مرا به حق فرو فرستاد. و بر طبق نص قول حضرت ولی امرالله هر فرد بهائی که حضرت بهاءالله را خدا بداند در صراط مستقیم نیست.9 پس بهائیان مشرک نیستند مطلب سوّم بهائیان مرتد نیستند و به اسلام و قرآن اعتقاد دارند مرتد کسی را گویند که خود او یا پدران او مسلمان بوده و از آن پس ترک اعتقاد به اسلام گفته باشند. و حال آن که بهائیان کسی را که به حقانیت اسلام قائل نباشد بهائی نمیدانند، حضرت محمّد بن عبدالله را سیّدالمرسلین و حبیب ربالعالمین میشمارند، قرآن را کلام خدا میدانند، به تجلیل ائمه اطهار میپردازند و در اثبات حقانیت عقائد مخصوص اهل بها به قرآن و احادیث و اخبار استناد میکنند.10 پس بهائیان مرتد نیستند مطلب چهارم بهائیان جاسوس امپریالیسم نیستند. جاسوسی امپریالیسم مستلزم مداخله در امور سیاسی است و حال آن که بهائیان به صریح بیان پیشوایان خود از مداخله در سیاست ممنوعند. حضرت عبدالبهاء میفرماید: “نفسی از احبا اگر بخواهد در امور سیاسیّه در منزل خویش یا محفل دیگران مذاکرهای بکند اوّل بهتر است که نسبت خود را از این امر قطع نماید و جمیع بدانند که تعلّق به این امر ندارد."11 و کسانی از آنان که از این حکم مبرم تخلّف نمایند از جامعه بهائی طرد میشوند. زمانی بر این جمع تهمت بستند که به اقتضای سیاست امپریالیستی روسیه تزاری و با اقدام “کینیاز دالگوروکی” ایجاد شدهاند و یادداشتهائی به این شخص نسبت دادند که حکایت از تقویت این نسبت نماید. محقّقان منصف و مورّخان محقّق مسلمان از قبیل مرحوم عباس اقبال و مرحوم مجتبی مینوی در جراید کشور شهادت دادند که این یادداشتها مجعول است12 و بدین ترتیب اثبات گردید که این نسبت محض افترا و افترای محض است. اگر چه حتّی پایه ستم به حدی رسید که ملاقات حضرت بهاءالله را با شوهر خواهر خود که منشی سفارت روس بود به صورت پناهندگی به سفارت جلوه دادند. زمانی گفتند که بهائیان وابسته به سیاست انگلستانند، و به دعای حضرت عبدالبهاء در حق جرج پنجم و اهدای مدال از طرف آن دولت به آن حضرت استشهاد نمودند و حال آن که حضرت عبدالبهاء درباره جمیع ناس از عوام و خواص همواره دست به دعا برداشتهاند و از جملۀ زمامداران عالم در زمان خویش در حق مظفرالدین شاه که بهائیان ایران در ایّام سلطنت او دچار کشتار مهیب بودند و در حق سلطان عبدالحمید خان خلیفه آل عثمان که آن حضرت را قلعه بند ساخته بود، دعا فرمودند. زیرا آیت رحمت حق دعای خویش را به درگاه خدا نثار جمیع خلق میکند. و تقدیم مدال از طرف نماینده دولت انگلستان به حضرت عبدالبهاء بمناسبت امور خیریه معموله آن حضرت در سالهای گرسنگی و قحطی و بینوائی مردم در دوره جنگ بینالملل اوّل بود. 13 اینک میگویند بهائیان ارتباط با دولت اسرائیل دارند. و حال آن که توجّه بهائیان فقط به مقامات متبرکه حضرت بهاءالله و حضرت باب و حضرت عبدالبهاء در دو شهر عکّا و حیفاست و استقرار اجساد مبارکه آنان در این دو شهر نیز با الزام و اجبار و بسبب صدور حکم تبعید حضرت بهاءالله به اقدام دولت ایران و دولت عثمانی صورت گرفته و به اختیار بهائیان نبوده و این تبعید یکصد و دوازده سال پیش از این انجام گرفته است14 و سرانجام بهائیان را جاسوس ممالک متحده آمریکا میشمارند و حال آن که هیچ گونه دلیل و مدرک و اماره و قرینهای برای ایراد چنین تهمتی ندارند. البته چون جرمی به این درجه از اهمیّت به جمعی نسبت دهند اثبات بر عهده مدّعی است15 و اگر عاجز از اثبات باشد مفتری است، ولیکن عجیب این است که ستمگری در حق بهائیان را تا آنجا آسان میشمارند و روا میدارند که تهمتی را که خود بدون دلیل بستهاند از آنان میخواهند تا در قبال آن تهمت به اثبات برائت خویش پردازند. امّا علت اصلی این تلاش و سعی در ابراز تهمت ارتباط با سیاست و علیالخصوص اقسام سیاسات مختلف به بهائیان چیست؟ – علّت این است که امر بهائی با وجود موانعی از قبیل قتل و حبس و زجر و تبعید و تهدید و غارت و اسارت و با فقدان مقتضیاتی از قبیل وسائل نظامی و اقتصادی همچنان محفوظ مانده و پیش رفته و جهانگیر شده و بر طبق احصائیه بهار سال ۱۳۵۸ در ۹۶۰۰۰ نقطه عالم در یک صد و سی مملکت استقرار یافته و تشکیلات خود را برقرار داشته است و چون نمیخواهند اعتراف نمایند که علّت آن اراده خدا و حقانیت دین بهاست و از علل ظاهری و صوری هم نشانی در میان نمیبینند ناگزیر این علّت را سیاست میدانند، هر سیاستی که در هر زمان قاهر و غالب یا رایج و شایع باشد. و چون نمیتوانند چنین ارتباطی را با هیچ گونه دلیلی اثبات نمایند پس اهل انصاف باید اعتراف کنند که بهائیان جاسوس امپریالیسم نیستند مطلب پنجم بهائیان بیوطن یا وطن فروش نیستند. حضرت عبدالبهاء میفرماید: “هر ذلتی را تحمّل توان نمود مگر خیانت به وطن، هر گناهی قابل عفو و مغفرت است مگر هتک ناموس دولت و مضرّت ملّت."16 حضرت ولیامرالله میفرماید: “مگذارید گمان کنند که بهائیان تعلّق به وطن خویش ندارند بلکه به راستی بدانند و یقین نمایند که از همه بیشتر و از همه ثابتترند."17 شاید علّت ایراد این تهمت اعتقاد بهائیان به “وحدت عالم انسان” باشد و حال آنکه این اعتقاد از لوازم کلی و اساسی و اصلی جمیع ادیان در جمیع ادوار است. و اگر حضرت بهاءالله فرمودهاند: “لیسالفخر لمن یحبالوطن بل لمن یحبالعالم” در حقیقت حب وطن را چون امر ضروری و تکلیف قطعی است دلیل افتخار اشخاص نشمردهاند چنانکه گوئی از کسی بخواهند که به دوست داشتن فرزندان دیگران مفتخر باشد والا دوست داشتن اطفال شخص خود او که به حکم ضرورت و به اقتضای طبیعت باید حاصل باشد افتخاری ندارد. حضرت ولی امرالله در این باره میفرماید: “اهل بهاء هر چند به محبت و خدمت به نوع بشر معروف و مشتهر و مفتخرند و در بذل همت در ترویج مصالح عمومیه نوع انسان مشاربالبنان ولی به اوطان خویش نیز تعلّقی و تمسّکی شدید دارند… آنچه را حکّام و اولیای امور در وطن عزیز قرار دهند و هر حکمی را صادر نمایند و هر قانونی را وضع کنند بهائیان فوراً در نهایت خلوص و جدیت و خیرخواهی و صداقت و امانت قلباً و فعلاً و لساناً در کل نقاط و در جمیع شؤون و احوال اطاعت نمایند.18 امّا بالاخص در مورد ایران باید گفت که بهائیان این خاک پاک را به سبب این که مهد امر بهائی و مقتل هزاران شهید مجید و مشهد حضرت باب و موطن حضرت بهاءالله است پرستش میکنند از جمیع نقاط جهان به زیارت آن میشتابند، تقدیس و تجلیل و تکریم مینمایند و بیانات مبارکه در این باب فراوان دارند.19 پس بهائیان بیوطن یا وطنفروش نیستند مطلب ششم بهائیان عامل صهیونیسم نیستند صهیونیسم جریان سیاسی بر اساس توجه به نژاد خاصّ است بهائیان هم از مداخله در امور سیاسی برکنارند.20 و هم تعصب نژادی را باید ترک گویند.21 وانگهی این خود ادعائی است که اثبات آن بر مدعی است والا افتراست. پس بهائیان عامل صهیونیسم نیستند مطلب هفتم بهائیان عامل تفرقۀ ایران یا اسلام نیستند یکی از اهمّ اصول معتقدات بهائیان تعلیم “وحدت اساس ادیان”22 و همچنین “وحدت عالم انسانی” است. بنابر این جمعی که همه ادیان را در اساس خود واحد میدانند و عالم انسان را به وحدت فرا میخوانند چگونه میتوانند عامل تفرقه باشند، مگر اینکه “جمع” و “تفریق” را به یک معنی بگیرند، یعنی ناگزیر از قبول اجتماع ضدین باشند. بهائیان به معاشرت با جمیع ادیان به روح و ریحان23 مأمورند و هر گاه دین سبب اختلاف شود بیدینی را به حکم حضرت عبدالبهاء بر آن مرجح میشمارند.24 پس بهائیان عامل تفرقه نیستند مطلب هشتم اتهامات افراد را نمیتوان به جامعه بهائیان یا تشکیلات آنان یا دیانت آنان مرتبط ساخت در مورد یکی دو تن از افراد منتسب به جامعه بهائی نسبت خرابکاری اقتصادی یا ایجاد اختلال در اقتصاد کشور از قول بعضی از مقامات مسموع و در بعضی از جرائد منتشر شده است. اعمال افراد را به معتقدات دینی آنان یا به هیئت اجتماعیه پیروان آن دیانت نمیتوان منسوب داشت و جمیع اصحاب آن دین را به این عنوان مقصر نمیتوان انگاشت. بقوله تعالی: “لا تزروا زرة و زر اخری” و به مفاد کلامی که برای مسلمین حجت است “اگر ما خطائی میکنیم این خطا مربوط به ماست نه به اسلام.” و به همین سبب هر گاه در بین افراد جامعهای که صدها هزار تن از نفوس کشور را تشکیل میدهند و دیانت آنان از لحاظ تعداد افراد بزرگترین اقلیت دینی کشور است یک یا دو نفر در امور اقتصادی اقدامات غیر صحیح داشته باشند و این نسبت به تشخیص حکومت بر آنان ثابت آید تنها به همان یک یا دو نفر ارتباط میجوید و جامعه بهائیان یا تشکیلات آنان یا دیانت بهائی را با التزام به عدالت نمیتوان مسئوول این گونه امور پنداشت. مخصوص جامعه بهائی است.
مطلب (ب) مفاوضات، لوح دکتر فورال، خطابات حضرت عبدالبهاء ↩︎
مطالب ج، ید، فج، لز، لط مفاوضات …. ↩︎
یکی از تعالیم دوازدهگانه حضرت بهاءالله ↩︎
مطالب مح، س، سج، سد مفاوضات … ↩︎
کتاب اقدس، گتجینه حدود احکام … ↩︎
باب اول از واحد تاسع بیان فارسی ↩︎
ص ۲۴، ج ۴، آثار قلم اعلی ↩︎
ص ۳۲۴ کتاب بدیع ↩︎
مجموعه “دور بهاءالله” و رجوع شود به جزوههای اول و دوم “مطالعه معارف بهائی” ↩︎
برای اطلاع یافتن به تفصیل کلام رجوع شود به: جزوه اسلام در نظر بهائیان. بیانیههای محفل روحانی ملی بهائیان ایران، اصول معتقدات اهل بهاء، مقاله “دیانت حقیقت است و حقیقت تعدد نمیپذیرد.” ↩︎
رجوع شود به مکاتیب حضرت عبدالبهاء ↩︎
این اقوال در مقدمه جزوهای که محفل روحانی ملی درجواب این یادداشتهای مجعول منتشر نموده درج گردیده است. ↩︎
رجوع شود به جزوهای: “تاریخ شکوه میکند” و نشریه اخیر محفل روحانی طهران ↩︎
۱- رجوع شود به “گوشهای از تاریخ” و “دولت ایران چنین خواست” ↩︎
“البینة علیالمدعی که” از جمله قواعد اصلی فقه اسلامی و جزء احادیث معتبره است. ↩︎
امر و خلق، ج ۳، ص ۲۸۶ ↩︎
توقیع مورخ ۱۹ دسامبر ۱۹۲۳، ص ۱۶۶ و ۱۶۷، ج ۱ توقیعات مبارکه ↩︎
توقیع مورخ ۸ جون ۱۹۲۵، اخبار امری سال ١٣۵۷ ص ۳۰۱ ↩︎
رجوع شود به جزوه “ایران در نظر بهائیان” و “کشور مقدس ایران” ↩︎
رجوع شود به مطلب سابق، و همچنین به جزوهها و نوارهای متعدد در این باب. ↩︎
ترک تعصبات نژادی جزء تعالیم دوازدگانه حضرت بهاءالله محسوب است. ↩︎
رجوع شود به مقاله “دیانت حقیقت است و حقیقت تعدد نمیپذیرد.” ↩︎
آیه کتاب مستطاب اقدس “عاشروا معالادیان کلها بالروح والریحان” ↩︎
رجوع شود به “خطابات حضرت عبدالبهاء” و “پیام ملکوت” مخصوص جامعه بهائی است. ↩︎