پاسخی به اتهام وابستگی بهائیان به حکومت اسرائیل

دکتر نسرین اخترخاوری، ۳۱ خرداد ۱۴۰۰

جامعه بهائی بارها این مسئله را عنوان کرده است که بهائیان به عضویت هیچ یک از احزاب سیاسی در نمی‌آیند، در امور سیاسی مداخله نمی‌کنند و از قبول مشاغلی نظیر وزارت، سفارت، عضویت در مجالس شورا (پارلمان) و هر آنچه که مستقیماً به سیاست مرتبط است معذورند و به دنبال تشکیل احزاب سیاسی نیستند. همانطور که می‌دانیم گر چه بهائیان در بسیاری از کشورهای جهان، از آزادی کامل در تشکیل احزاب سیاسی برخوردار بوده‌اند، ولی تا حال در هیچ کجای دنیا [بر اساس تعالیم دیانتشان] هیچ حزب سیاسی تشکیل نداده‌اند. این نکته به وضوح نشان مى‌دهد که بهائیان، [در هیچ کجای دنیا] از جمله در جهانِ عرب، تمایلی به دخالت در امور سیاسی ندارند. بر طبق اصول دیانت بهائی، پیروانِ این آئین، موظّف به اطاعت تام از قوانین و مقاماتِ حکومتیِ کشورهایی هستند که در آن سکونت دارند. علاوه بر این، بهائیان معتقدند که نه تنها باید عشق و ایمان حقیقی خود را نسبت به وطن خویش ابراز دارند، بلکه در درگاه پرورگار مسئولند که به همان نسبت با علاقه و سعی فراوان به خدمت تمام نوع بشر اعم از هر قوم و نژاد و جنسی بپردازند.

یکی از اتهامات بی‌پایه و اساسی که بر بهائیان وارد شده و جامعۀ بهائی شدیداً آن را رد می‌کند این است که پیروان این آئین دست‌نشاندگانِ دولت اسرائیل هستند، از تأسیس این دولت حمایت کرده و با صهیونیسم رابطۀ تنگاتنگ تاریخی دارند.

مطالبی که در ادامه می‌خوانید، برخی توضیحات دربارۀ رفع این گونه اتهامات است:

وجود مراکز اداری جهانی بهائی در کشور اسرائیل کنجکاوی بسیاری را دربارۀ رابطه بین بهائیان و دولت اسرائیل برانگیخته و این حضور را مورد سؤال قرار داده است. از نظر تاریخی کاملاً مشخّص است که تبعید حضرت بهاءالله به شهر عکّا به ارادۀ سلطان عثمانی و علیرغم تمایل شخصی ایشان صورت گرفته است. در آن زمان شهرهای عکّا و حیفا در سرزمین فلسطین که بخشی از قلمرو حکومت عثمانی بود قرار داشتند. در حالی که دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و بعد از گذشت ۵۶ سال از وفات حضرت بهاءالله بنیانگزار آئین بهائی و ۲۷ سال بعد از درگذشت فرزند ارشد ایشان، حضرت عبدالبهاء، تأسیس گشت.

سرزمین فلسطین، از دوران بسیار قدیم، مکانی مقدّس برای پیروان ادیان مختلف بوده است. در این میان می‌توان از معابد مقدّسه یهودیان، امکان مورد زیارت مسیحیان (محل تولّد، رسالت و شهادت حضرت مسیح) و هم چنین اولیّن قبله و سوّمین مکان مورد احترام مسلمین جهان یعنی حرم شریف (مسجدالاقصی) و محل معراج حضرت رسول اکرم نام برد. تمامی این اماکن برای یهودیان، مسیحیان و مسلمانان عالم مقدّسند. امّا برای بهائیان آرامگاه طلعات مقدّسۀ بهائی حضرت باب، حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء در این سرزمین قرار دارند. حضور بهائیان در کشور اسرائیل نشانۀ حمایت ایشان از دولت آن کشور نیست. تبعید بهائیان به سرزمین فلسطین، به دستور دولت عثمانی و قریب به هشتاد سال قبل از تشکیل حکومت اسرائیل صورت گرفته است. درست همانند اینکه سرزمین عربستان سعودی مکان زیارتی حجّاج مسلمان است و این بدان معنا نیست که زائرین رابطه‌ای سیاسی با حکومت عربستان سعودی دارند.

در مورد رابطۀ فعلی بهائیان با کشور اسرائیل، چون مراکز اداری و روحانی جامعۀ جهانی بهائی در این کشور قرار دارند برای حفاظت از حقوق مادّی، معنوی، قضائی و اطّلاع از قوانین و خط مشی دولتی همانند تمامی دیگر مؤسّسات مذهبی، غیر انتفاعی، اسلامی و غیراسلامی موجود در کشور اسرائیل، بهائیان هم الزاماً باید با دولت اسرائیل در تماس باشند. این ادّعا که دولت اسرائیل بهائیان را از پرداخت مالیات بر اماکن (مقدّسه) خود و گمرگ مواد وارده ساختمانی برای ابنیه تحت احداث معاف نموده امری منحصر به بهائیان نیست. این قانون شامل حال عموم بوده و برای کلیۀ بناهای مقدّس در کشور اسرائیل اعم از اماکن تاریخی و زیارتی مسلمانان و مسیحیان نیز اعمال می‌شود.

و امّا در مورد بیانات حضرت عبدالبهاء دربارۀ بازگشت یهودیان به فلسطین که فرموده‌اند: «این مکان فلسطین است، ارض مقدّس است و یهودیان به زودی بدان مراجعت خواهند کرد، این اراضی بایر سرسبز و آباد می‌شود و این اراضی مرکز تجارت و صنایع خواهد گردید» (ترجمه). این پیشگویی حضرت عبدالبهاء به معنی دخالت ایشان در تحقّق اینگونه امور در سرزمین فلسطین نیست، بلکه ایشان با بینش خاص خود به وقوع برخی حوادث آینده خبر می‌دادند. اینکه ما می‌دانیم که خورشید در شامگاه غروب می‌کند بدان معنا نیست که ما در غروب خورشید دخالتی داریم. حضرت رسول اکرم (ص) هم نبوّات فراوانی داشتند از جمله پیش‌گویی شکست رومیان به دست ایرانیان و بعد پیروزی بر آن‌ها، که به منزلۀ همدستی ایشان با رومیان نیست. به همین منوال هم حضرت بهاءالله در الواحِ (نامه‌هایی) خطاب به رؤسای ممالک و پادشاهان وقت، خبر از وقایع تاریخی مهّمی می‌دهند که در آینده به وقوع خواهد پیوست از جمله سرنگونی ناپلئون سوّم و خلیفه عثمانی به همراه تمام وزاری ایشان، که در حقیقت سقوط این اشخاص بدون هیچ دخالتی از جانب حضرت بهاءالله تحقّق یافته است.

اتّهام حمایت و مشارکت بهائیان در تشکیل دولت اسرائیل اتهامی است بی‌اساس زیرا مدارک و حقائق تاریخی این نکته را تأئید نمی‌کند.

علاوه بر آنچه که در بالا در مورد چگونگی حضور بهائیان در اسرائیل اظهار شد، حضرت شوقی افندی، مرجع رسمی وقت دیانت بهائی طی نامه‌ای که در سال ۱۹۴۷ خطاب به رئیس هیئت مخصوص تأسیس کشور اسرائیل در سازمان ملل متّحد نوشته‌اند موضع و درخواست بهائیان را مشخّص کرده‌اند. ایشان در این بیانیه اظهار می‌دارند که:

«… موقعیت بهائیان در این کشور تا حدّی منحصر بفرد است…. خاک فلسطین محل استقرار عرش سه طلعت اعظم دیانت بهائی بوده و نه تنها محل توجّه و زیارت بهائیان دنیاست بلکه در عین حال مقر دائمی نظم اداری بهائی است.»

حضرت شوقی افندی در این بیانیه توضیح می‌دهند:

«مقصد و مرام ما استقرار صلح عمومی در عالم و میل و مراد ما مشاهده بسط (توسعۀ) عدالت در جمیع شوون جامعۀ انسانی و از جمله در امور سیاسی است. چنانچه عدّه زیادی از پیروان آئین ما از اعقاب یهودیان و مسلمین بوده و دیانت بهائی نسبت به هیچ یک از این دو گروه تعصّبی نداشته و ما بهائیان بسیار مشتاق و مایلیم به نفع مشترک خود آن‌ها و به صرفه و صلاح کشور میان آن‌ها صلح و آشتی برقرار سازیم. امّا در تصمیماتی که نسبت به آیندۀ فلسطین اتّخاذ می‌شود مطلبی که برای ما اهمیّت دارد این است که هر کس حکومت حیفا و عکّا را به دست می‌گیرد به این نکته واقف باشد که در این منطقه مرکز اداری و روحانی یک آئین جهانی قرار دارد و باید استقلال آن آئین و اختیار ادارۀ امور بین‌المللی آن به وسیله این مرکز و همچنین حق بهائیان عموم کشورها در مسافرت به منطقۀ مزبوره برای زیارت (با همان امتیازاتی که در این خصوص یهودیان و مسلمین و عیسویان برای زیارت بیت‌المقدس دارند)‌ رسماً شناخته و برای همیشه محفوظ و رعایت گردد.» ( ترجمه)[1]

آنچه در بالا آمده، بیانیه‌ای رسمی و قانونی از جامعۀ بهائی است که در ایّام حساس تشکیل کشور اسرائیل صادر گردیده و صریحاً موضع دیانت بهائی را در بحبوحۀ آن روزها نشان می‌دهد. همان‌ طور که این بیانیه به وضوح نشان می‌دهد، هیچ نشانه‌ای از اینکه بهائیان جانب کشور اسرائیل و یهودیان را گرفته‌اند و علیه اعراب و مسلمانان ایستاده‌اند وجود ندارد. علاوه بر این، تعداد معدودِ بهائیان و موقعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آنان به آن حدّی نیست که بتوانند در امور سیاسی دولت اسرائیل مداخله نمایند. همینطور، این افراد طبق تعالیم صریح دیانتشان شدیداً از دخالت در مسائلِ سیاسی و یا عضویت در احزاب سیاسی به هر نحو و شکلی ممنوع گردیده‌اند. جامعه بهائی در فلسطین تا حال رفتاری دوستانه و در نهایت احترام با همسایگان عرب خویش داشته، بسیاری شاهدان عینی، مطالبی دربارۀ رفتار صمیمانه و تؤام با احترامی را که حضرت عبدالبهاء نسبت به ساکنین این منطقه، بزرگان عرب و بالاخص فلسطینیان مجرا می‌داشتند نوشته و منتشر کرده‌اند. حضرتشان سال‌ها در میان ایشان زندگی و نهایتاً در همان جا درگذشتند.

ذکر این نکته ضروری است که انتشار این نوشتار فقط به منظور روشنگریِ اذهان و بیان حقیقت رابطۀ موجود بین بهائیان و کشور اسرائیل است و به هیچ عنوان تلاشی در قانع نمودنِ افرادی که با افکار ناصحیحِ و اتهامات بی‌پایه و اساس خود، تهمت‌های دروغین بر بهائیان وارد می‌آورند، نیست. همگیِ ما به خوبی می‌دانیم که استناد به حقیقت و انصاف در قضاوت، راه و رسم افرادی نیست که با استادی از عقاید و احساسات دیگران، برای بهره‌بری از اهداف سیاسیِ خویش، زیرِ پوششِ طرفداری از اسلام، استفاده می‌کنند و حال آنکه دیانت اسلام از این شیوه‌ها مبرّاست. اشخاصی که حقیقتاً مایل به دفاع از اسلامند باید پیام صلح و برادری را که به خاطر آن رسول اکرم ستم‌ها کشیدند گسترش داده و جلوی رفتارهایی را که به ضرر اسلام است بگیرند تا دیانت اسلام درانظار عالم به جایگاه حقیقی خویش بازگردد و به غنی‌سازی تمدّن بشری و خدمت نوع انسان کمک نماید.