[اطلاعات شخصی افراد حذف شده است]
محضر انور رهبر والامقام حضرت امام خمینی مدّ ظله العالی بکمال خضوع معروض میدارد بهائیان ایران بسیار متأسفند که شایعات و اتهامات بلادلیل و تهمتهای ناروائی که بر این مظلومان وارد میشود حتی به قلب آن زعیم بزرگوار نیز نفوذ یافته تا حدّی که در سخنرانی ۱۵ شعبان آنها را حزب سیاسی معرفی فرمودند و برداشت عوام و خواص، جریان ماهفروزک و یزد و نقاط دیگر و اخیراً واقعه خونبار شیراز را موجب گردید.
شاید کثرت مشغله اجازه تحقیق این امور را بآنحضرت ندهد ولی پروردگار یکتا عالم است قضات و مصادر امور میدانند، شواریعالی قضائی نیز مستحضرند، همچنین هر کس که در دنیا به معنا و مفهوم جاسوس و عمل جاسوسی واقف و با اصول و عقاید بهائیان آشنا باشد یقین دارد کسانی که برای حفظ عقیده جان میدهند برخلاف معتقدات خود که یکی از اصول مسلّمه آن عدم مداخله در امور سیاسیّه است عمل نمیکنند در نتیجه نمیتوانند سیاسی و یا جاسوس باشند جاسوسی برای چه، و برای که و کسب چه خبر و از کجا؟ و چگونه است جرم جاسوسی و مجازات اعدام آنکه با یک امضاء توبهنامه زائل میشود و زندانی محکوم به اعدام آزاد میگردد و دیگران که تبرّی نمیکنند زینت دار میشوند، اموالشان مصادره میگردد. اجسادشان به منتسبین تحویل نمیگردد و خانوادهشان پریشان و بی سروسامان میشوند، و برای مضاعف شدن ثواب بهتان جاسوسی و سیاسی مستند اعدام قرار میگیرد.
این جامعه ستمدیده از آنحضرت که سعی در کوتاه کردن دست ستمکاران و حمایت از مستضعفان جهان دارند رجا دارد دستور فرمایند هیئتی بیغرض و بدون تعصّب در اینمورد تفرّس و تحقیق نمایند تا مکشوف گردد که امروز در تمام دنیا جمعیتی مظلومتر و بیگناهتر و مستضعفتر از بهائیان ایران وجود ندارد که تحت ظلم و ستم میباشند و باوجود مظالم شدیدی که تحمّل میکنند همچنان مطیع اولی الامر و حکومت بوده و هیچگاه با هیچ حزب و دسته مخالفی نه خارج و نه داخل همساز نشده، ادنی کلمه مخالفتی بر زبان نراندهاند. این تهمتها و افتراآت از بدایت ظهور دیانت بهائی رواج داشته و ردیّهها مشحون از این تهمتها است که بهائی را اوّل ساخته و پرداخته روسها و بعد تحت حمایت انگلیسها و سپس صهیونیستها و آمریکائیها گفتهاند و در این خصوص دلایل موهوم و عناوین مجعول انتشار دادند غافل از اینکه دولتها و ابر قدرتها قادر به تـأسیس دین نیستند و افراد بشری قدرت و یارای آن را نخواهند داشت که حتی تفوّه بر چنین مطلبی از خود بنمایند. متأسفانه هیچ محقّق منصفی در ایران حاضر نشده و جرأت نیافته که تدقیق و تحقیق کند، آثار و نوشتهها را بخواند و حقایق را دریابد و اتهامات کذب را رد نماید. حضرت امام خمینی نفی و سجن مؤسّس این دیانت وسیله سلاطین مستبد ایران و عثمانی در ۱۸۶۸ بعکّا اخرب نقطه عالم آنروز در بریة الشام که منجر بصعود و تدفینشان در همان محل گردید و اکنون مورد توجّه و احترام بهائیان دنیا است که این توجّه ارتباطی با حکومات مستولی بر آن سرزمین نخواهد داشت. قتل هزاران نفوس زکیّه و هدم و حرق و نهب هزاران خانه و ادامه جور و ستم در تمام دوران بحدّی که حتی در سال ۱۳۳۴ خود دولت وقت عامل هجمات و حملات علیه این فئه مظلوم گردید و همه این مظالم را بنام حمایت از دین و به نیّت قلع و قمع بهائیان مرتکب شدند و نتیجه سوء اعمال را بخود و ملت و تاریخ وارد ساختند. متأسفانه این روش در جمهوری اسلامی با شدّت بیشتر دنبال شد اتهامات جدید جاسوسی و صهیونیستی عنوان گردید، سیاسیون گذشته را منتسب باین امر ساختند، حق هرگونه دفاعی را از بهائیان سلب کردند و بانحاء مختلف مورد ظلم و ستم قرار دادند و از جمیع حقوق حقّه محروم نمودند.
حضرت امام خمینی بعضی اولیای امور چنانچه خود فرمودهاند با هیچیک از عقاید باطله که غیرمسلمان را تشکیل میدهد حتی طبیعیون مخالفتی ندارند و لکن بهائی را که بذات غیب منیع لا یدرک و جمیع انبیاء عظام و کتب آسمانی و عالم بعد و مجازات و مکافات اخروی معتقد و باحکام و عبادات خود از نماز و روزه و حج و امثالهم عامل و تعالیم اخلاقی امانت، صداقت، عفت، عصمت، طهارت و تقوی را پای بند و جمیع ابناء بشر را از هر نژاد و ملیتت و مذهب خیرخواه و از هر اقدام سیاسی و حزبی و تشکیلات سری برکنار، و از جدال و قتال ممنوع بوده امور را به اراده حیّ غفور تفویض و به تقدیرات ربانی و ارادات خفیه سبحانی تسلیم است واجب القتل میدانند و مورد جور و جفا قرار میدهند. آیا انصاف است افرادی با چنین معتقدات در ردیف فاسد العقیده قرار گیرند و از بین چهار میلیارد نفوس غیرمسلمان کسانی را که بحقانیت اسلام معترف و مقدّساتش را معزّز میدارند مهدورالدم نامید؟ افسوس که مه غلیظ تعصّب و حجاب تیره قدرت حتی مجال تفکّر به بعضی حضرات قضات نمیدهد که روز حساب و پیشگاه محتسب حقیقی را تخطّر فرمایند و بر جانبازی بهائیان توجّه نمایند و عدل و مهر خداوندی را بر مخلوق و عباد خویش در نظر گیرند و از سرشک دیده یتیمان بپرهیزند و دود آه ستمدیدگان را مشتعل نسازند. و این بار در شیراز ظلم را به مقامی میرساندند که عیون انسانها گریست و استغاثه مردمان در دنیا بلند شد در ۲۸ خرداد [۱۳۶۲] ده نفر از نساء طاهرات بهائی را که هفت نفر آن دختران معصوم بودند در زندان احضار و طبق معمول بآنها ورقهای میدهند که عقیده خویش را انکار و برگه را امضاء نمایند و الا مانند عدهای که دو روز قبل کشته شده اعدام میگردند و چون آن نمونههای بسالت و آیات استقامت مرگ را بر نفی عقیده ترجیح میدهند دستور صادر میشود آن مظلومان را به میدان قربانی کشانند و جمعاً زینت چوبه دار سازند با قتل آن اماء موقنه صفحه جدیدی در تاریخ گشودند و چه بسا در آینده چنین مظالمی تکرار گردد و یک لحظه هم عدل خدا را بخاطر نیارند بخدایشان وا میگذاریم که اوست قاهر و قادر مطلق به رضایش و مشیّتش تسلیم و تقدیراتش را به جان پذیرائیم که بیگناهی و مظلومیت را در حدّ اعلای کلام در این یوم رهیب باثبات رسانیم.
حضرت امام خمینی باز هم عرض میشود حقتعالی گواه است بهائیان بیگناه اند و ظلم و ستم بر آنان روا نیست و نتیجه این اهراق برئيه در آینده چه خواهد شد… محاکمات من البدو الی الختم بر محور اینست که چرا بهائی هستی، چرا در امور دینی خود فعالیت میکنی، باید توبه کنی و مسلمان شوی و یا اعدام گردی نمیخواهند قبول فرمایند که یکی از اصول عقاید بهائیان اعتقاد به حقّانیّت حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) میباشد و فعالیتشان منحصراً در زمینه امور معنوی و روحانی از قبیل تعلیم و تربیت نوباوگان و منع جوانان از شرکت در احزاب و فعالیتهای سیاسی و مراسم ازدواج و تدفین اموات بدلیل نبودن پیشوای روحانی در این دیانت است.
اکنون که ظاهراً حیات و ممات این مظلومان در ید قدرت قضات محترم دادگاههای ایران قرار گرفته و هدایت و قیادت بر آنها را حق تعالی در اختیار آنحضرت گذارده بخاطر جلب رضای الهی و نظر بآیات مکرمتآمیز قرآنی و برعایت عدل خدائی و حقوق انسانی و حفظ حیثیت حکومت اسلامی سزاوار آنکه تحقیق و تفرس بیشتری در باره بهائیان بعمل آید و فارغ از تعصب باصول عقاید آنها توجّه گردد و تظلمات عدیدهشان مورد مطالعه قرار گیرد و بعدل و انصاف با آنان معامله فرمایند. زیرا خیمه عالم وجود بر ستون عدل و داد قائم است. حضرت امام خمینی بعقیده این فئه مظلومه اطفاء نار موقده الهی از عهده بشر خارج است و هر کلام باطل و خلاف حق بمصداق آیه کریمه سورة الحاقّه «و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منکم من احد عنه حاجزین» باراده حیّ قدیر خود معدوم و فانی خواهد شد و آنچه باقی میماند تاریخ یعنی آئینه تمام نمای وقایع است چه که:
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد زمانه را سند و دفتری و دیوانی است
با تقدیم احترامات فائقه
جامعه بهائیان ایران
این سند در وبسایت خانه اسناد بهائیستیزی قابل دسترسی است.