جامعه بهائیان اسلام آباد غرب: بهائیان باید دارای حقوق برابر باشند

محترماً باستحضار میرساند. نظر باینکه از مدتی قبل گاه و بیگاه در بعضی از جراید بر خلاف حقیقت اتهامات و مفتریاتی نسبت به جامعه بهائیان ایران تحت عناوین همکاری با سیاست‌های خارجی و صهیونیسم داده میشود و ممکن است این تهمت‌های ناروا اثرات نامطلوبی در اذهان عمومی بوجود آورد و چه بسا عده‌ای باور نمایند که ممکن است حقیقت باشد و موجب تحریک احساسات مخالفین گردیده و خطراتی برای این جامعه بوجود آورد. در حالیکه بهائیان بطور کلی از این مفتریات برکنارند و جملگی این اتهامات ناحق و ناروا است. حال در این ایام که کشور مقدس ایران جهت سازندگی بیش از هر زمان دیگر احتیاج به آرامش و وحدت و همبستگی ملی دارد لازم میداند مطالبی باستحضار برساند. دیانت مقدس بهائی که یکصد و سی و پنج سال پیش از خاک مقدس ایران ظهور نمود و بتدریج در سراسر عالم منتشر گردیده تا جائیکه اکنون آئین بهائی در بیش از نود هزار نقطه در سراسر جهان مایه اشتهار ایران عزیز گردیده و در بین یکهزار و ششصد و چهل قوم و قبیله رواج یافته و کتب و آثارش به ششصد و هشتاد زبان ترجمه شده و جامعه بهائی بعنوان جامعه جهانی غیر دولتی در سازمان ملل متحد پذیرفته شده است. و در داخل مملکت نیز در بیش از سه هزار شهر و شهرک و روستا برقرار است.

بهائیان ایران در این مدت یکصد و سی و پنج سال همواره دستخوش انواع اتهام و اذیت و آزار و تبعیض واقع شده و متجاوز از بیست و پنج هزار شهید داده‌اند و پیوسته در معرض انواع تضییقات بوده و بر خلاف اصول دین و قانون در مسائل اجتماعی و استخدامی و تحصیلی و شغلی دچار بی‌عدالتی‌های گوناگون در دولتهای گذشته بوده‌اند و نمونه آن در همین اسلام‌آباد غرب در تاریخ ۱۸ دی ١٣۵۷ پیش آمد و چنانچه مستحضر میباشند در این وقایع عده‌ای فرصت‌طلب موقع را مغتنم دانسته بر خلاف دستورات دین مبین اسلام به تخریب و آتش‌سوزی و غارت اماکن و محل کسب عده‌ای بهائی پرداختند تا آنجا که همه هستی‌شان از بین رفت و چندین طفل کوچک و بی‌گناه که در بحبوحه زمستان از خانه و کاشانه خویش در بدر و متواری شدند. و در حال حاضر کسبه مطالباتشان را هم از افراد نمیتوانند وصول نمایند.

لازم است معروض گردد که بهائیان حقانیت جمیع انبیاء و مرسلین را گواهی دارند و کتب آسمانی همه ادیان الهی را تکریم و تجلیل مینمایند و در میان سایر ادیان جهان دیانت بهائی تنها دیانتی است که مصدق بدین مبین اسلام است و قائل به رسالت حضرت ختمی مرتبت و ائمه اطهار می‌باشد و شرط بهائی بودن را تصدیق حقانیت اسلام و قبول حقایق قرآن کریم میداند. این جامعه بهیچ‌وجه من الوجوه در سیاست داخلی و خارجی مداخله ننموده و با دولتهای خارجی و سیاست‌های بیگانه و ضد میهنی و صهیونیسم منتسب نبوده و نیست و ارتباطی ندارد، توجه بهائیان به عکا و حیفا صرفاً بدان جهت میباشد که مدفن حضرت بهاءالله و حضرت باب و حضرت عبدالبهاء است که البته این امر هم بنا بخواسته و میل بهائیان صورت نگرفته است چون دولت وقت ایران چنین خواسته بود و حضرت بهاءالله را از ایران موطن مألوف خویش به بغداد تبعید نمود و از آنجا پس از چند سال با همکاری دولت عثمانی به اسلامبول و ادرنه و سرانجام به عکا تبعید نمودند و چندان باین حالت باز داشتند تا پس از چهل سال در شهر عکا روی بعالم بقا آورد و در همان شهر دفن شد و حضرت عبدالبهاء نیز که در تمام این مدت چهل سال با پدر می‌زیست پس از سالیان دراز در شهر حیفا چشم از این جهان فرو بست و در همان مکان آرام گرفت و حضرت باب نیز که در شهر تبریز بنا بامر دولت ایران تیرباران شد چون پیروان آن حضرت مدت پنجاه سال پیکرشان را از خوف دولت و ملت مخفی مینمودند عاقبت در محل سکونت حضرت عبدالبهاء به شهر حیفا بردند و در آن محل مدفون ساختند. بدین‌سان آشکار میتوان دید که چگونه عکا و حیفا مقر اجساد اولیای دیانت بهائی شد و این امر با اقدام دولت ایران و بامر خلیفه آل عثمان و به اصرار و اجبار انجام گرفت. عکا و حیفا در آن زمان جزء ولایات شامات بود و این ولایت در حوزه خلافت اسلامی عثمانی قرار داشت و در اواخر حیات حضرت عبدالبهاء بر اثر تجزیه امپراطوری آل عثمان از جمله بلاد کشور فلسطین به شمار رفت و متجاوز از نیم قرن بعد از صعود حضرت عبدالبهاء جزء مملکتی محسوب شد که نام اسرائیل بخود گرفت، مسیحیان به این سرزمین بدیدهء تکریم مینگرند چون محل تولد و بعثت و عروج حضرت عیسیٰ است و مسلمانان جهان آن دیار را عزیز میشمارند چون مقر مسجدالاقصیٰ قبله اول اسلام و مسیر معراج حضرت محمد مصطفیٰ (ص) است و بهائیان نیز بآن سامان توجه دارند بدان جهت که مدفن حضرت بهاءالله و حضرت باب و حضرت عبدالبهاء است و البته شرط انصاف نیست که مسیحیان یا مسلمین و یا بهائیان را بسبب توجه وجدانی و ایمانی و روحانی مرتبط با دولت اسرائیل شمارند، نجف اشرف مدفن حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی‌طالب علیه الاف التحیته و الثناست اگر این شهر عزیز مذهبی به همین سبب مرکز مذهبی و حوزه علمی شیعیان باشد باکی نیست و کسی را جرات نمیرسد که جسارت را بدان پایه رساند که این تمرکز را مثلاً دلیل ارتباط سیاسی شیعیان ایران با دولت عراق بداند. بهائیان هرگز در سیاست مداخله نمیکنند و شغل‌های سیاسی از قبیل وزارت و سفارت و وکالت مجلس قانونگذاری را نخواهند پذیرفت چون باید بین دیانت و مشاغل مذکور یکی را انتخاب کنند. اخذ تصمیم در سیاست مملکت را بحکومت وامیگذارند و در اجرای این تصمیم که بصورت قانون در‌می‌آید یا در حکم قانون است قبول خدمت می‌کنند و این گونه خدمت را که امور اجرائی اداری است در عین صداقت و صمیمیت بر عهده میگیرند و عضویت احزاب سیاسی را نیز مخالف تمسک بدیانت بهائی میدانند، یعنی عضویت هر حزبی را خواه موافق و خواه مخالف خواه چپ و خواه راست را یکسان گرفته‌اند فی‌المثل پیوستن به حزب رستاخیز را نیز که تا یکسال پیش از این تاریخ مرام واحد سیاسی دولتی بشمار می‌آمد در بحبوحه قدرت حکومت وقت اهل بهاء را ممنوع داشته و هیچیک از افراد بهائی در آن عضویت نیافتند. ولی همواره از قوانین مملکتی اطاعت نموده و موظف بخدمت صادقانه به مملکت و ملت خویش میباشند و در راه اعتلاء و آبادانی و عمران کشور کوشا میباشند. این جامعه با توجه و اعتمادیکه به حکومت و دولت عدل اسلامی که اکنون طلیعه آن آغاز شده دارد امیدوار است ترتیبی اتخاذ فرمایند که خطراتی که این جامعه مظلوم را تهدید مینماید متوقف شده و افراد این جامعه بتوانند با صداقت بخدمات انسانی و بشردوستانه خویش ادامه دهند بهائیان در حقیقت پس از خدای یکتا جز اولیای محترم امور ملجاء و پناهی برای خود قائل نیستند و امید است با توجه به هدف عالی وحدت کلمه و وحدت ملی که نقطه نظرگاه رهبر عالیقدر انقلاب ملت شریف ایران حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی دامت برکاته و دولت فخیمه انقلاب اسلامی ایران میباشد امیدواریم در جمیع شئون از حقوق مساوی با سایر هموطنان عزیز خود برخوردار گردیم.

با تقدیم احترام

از طرف جامعه بهائیان اسلام‌آباد غرب

پرویز کاظمی

وحیده زمانی

این سند در وب‌سایت «خانه اسناد بهائی ستیزی در ایران» در دسترس است.